کجا پنهان کنم تو را؟...


!
پشت کدامین واژه
کدامین سطر
که از خط شعرهایم بیرون نزنی
و طبل رسوایی ام را نکوبی
کجا پنهان کنم تو را؟!
در دفتر خاطراتم
لا به لای گلهای خشکیده ی رز
یا در آغوش عکس های قدیمی
که چون موریانه ای
گلویِ سکوتم را می جوند
و بر شیشه ی دلم سنگ می زنند
کجا پنهان کنم تو را ؟!
که گونه هایم از عشق
گل نیندازند
چشمانم از دوری ات
نبارند
و دستانم بهانه ات را نگیرند
لبریز ام از تو
عطر دلدادگی ام
تمام شهر را پر کرده است
و تو
آشکارترین پنهان منی


سارا قبادی

 

 

نظرات 32 + ارسال نظر
کیان جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 01:34 http://fireboyk.mihanblog.com/

گاهی باید بی رحم بود. نه با دوست، نه با دشمن، که با خودت !
و چه بزرگت می کند آن سیلی که خودت می خوابانی بر صورتت...

dπa£ یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 10:58 http://3noghtehayenagofte

خـوش بـه حـال بـاد

گـونـه هـایـت را لـمـس مـی کـنـد

و هـیـچ کـس از او نـمـی پـرسـد کـه بـا تـو چـه نـسبـتـی دارد...!


کـاش مـرا بـاد مـی آفـریـدنـد

تـو را بـرگ درخـتـی خـلـق مـی کـردنـد؛

عـشق بـازی بـرگ و بـاد را دیـده ای...؟!


در هـم مـی پـیـچـنـد و عـاشـق تـر مـی شـونـد ...

سلام و تشکر ادنای عزیزم

✘maziyar✘ جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 00:19 http://maziyar151.blogfa.com

چشـــــــم هایت،
آشــــــوب به پا کرد !
و مــــــــن ،
لحظه ای از دلم غافل شدم
فقــــط لحظــــه ای ...!
وقتی دوباره یافتمش که در جبهه ی تو بود!
خط مقدم ...
پای تو ایستاده بود ...
تمام قد !!!

کیان جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 00:12 http://fireboyk.mihanblog.com/

پیامبر کوچکی از برفم
آب میشوم
که بشارتم را دریابید...

کیان جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 00:12 http://fireboyk.mihanblog.com/

خودم را دوست می‌ دارم

همه جا همراهم بوده است

همه‌ جا

یک بار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم

آمد و هیچ نگفت

حرف نزد

گفتم و او شنید

رنجش دادم و تحمل کرد

خودم را سخت دوست می‌ دارم ...
"علیرضا روشن"

کیان جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 00:11 http://fireboyk.mihanblog.com/

مادربزرگـــــم همیشه میگفت :
قلبت که بی نظم زد ،
بدون که عاشقی …
اشکت که بی اختیار سرازیر شد ،
بدون که دلتنگی …
شبت که بی خواب گذشت ،
بدون که نگرانی …
روزت که بی شوق آغاز شد ،
بدون که ناامیدی …
سینت که بی جا آه کشید ،
بدون که پُرحسرتی …
دلت که بی دلیل گرفت ،
بدون که تنهائــــــی …
امروز تو نیستی مادربزرگ ،
امّا …
اما من به همهٔ اون حرفات رسیدم !
ایکاش قبل ِ رفتنت ، چارهٔ این وقتایی که
برام پیش بینی کردی رو هم میگفتــــــی … !

کیان جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 00:10 http://fireboyk.mihanblog.com/

این چندمین شب است
که بیدار مانده ام
آنگونه ام که خواب
قبولم نمی کند

نیلوفر پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 14:30 http://nafasi76.blogfa.com

تو را دوست دارم بی هیچ دقتی
بی هیچ قانون و مرزی
مثل افتادن در چاله‌ای که نمی‌بینی
تو را دوست دارم
حتی وقتی که بدی
گفتم فراموش‌ات می‌کنم
اما امیدوار نباش
این درد با جرعه‌های بزرگ یأس هم درمان نشده
تو را دوست دارم
حتی اگر نخواهم
بهنود فرازمند

نیلوفر پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 14:30 http://nafasi76.blogfa.com

چه می‌شود کرد
دنیا همین خرابه بود
که به ما دادند
و ما به دست‌ خود خراب‌ترش کردیم
با هم نساختیم
هر یک خانه‌ای بنا کردیم
با دیوارها و دری
که پشت‌شان پنهان شدیم
و هرگاه دلتنگ می‌شدیم
در را باز می‌کردیم
به امید دیدار
با دیوار روبه‌رو . . .
شهاب مقربین

نیلوفر پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 14:29 http://nafasi76.blogfa.com

تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمی ماند
چه باید گفت با آن کس که می دانی نمی ماند؟!

بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمی ماند

برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمی ماند

همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری
برای غصه خوردن نیز دندانی نمی ماند

اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم!
برای دستهای تنگ، ایمانی نمی ماند…

اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت
به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمی ماند

بخوان از چشم های لال من، امروز شعرم را …
که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی ماند

نیلوفر چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 18:28 http://nafasi76.blogfa.com

اپم

نارنجی چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 14:50 http://mahvasetarehman.blogfa.com/

آهای . . . لیلی

به قصه ی خودت برگرد !

اینجا

مجنون به همه ی لیلی ها "محرم" است

سلام دوست خوبم مهتاب خانم

سلام و تشکر دوست عزیز

نیلوفر دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 09:15 http://nafasi76.blogfa.com

صبح آمد

کیان یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 20:21 http://fireboyk.mihanblog.com/

خداوندا !
پناهش باش، یارش باش
جهان تاریکی محض است
“میترسم”
کنارش باش!

کیان یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 20:21 http://fireboyk.mihanblog.com/

ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
ﺁﺟﺮﻫﺎ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺖ!!!
ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﭼﯿﺪﻡ ...
ﮐﻮﺗﺎﻩ ﭼﯿﺪﻡ ﺗﺎ ﺳﺪﯼ ﻧﺴﺎﺯﻡ ..
ﮐﻮﺗﺎﻩ ﭼﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﺴﺎﺯﻡ ...
ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ...
ﭘﺲ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻏﺮﯾﺒﻪ!!!
ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ!!!
ﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎ!!!
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﻦ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ .....
ﺍﮔﺮ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺮﻧﺠﺎﻧﻢ ﻭ ﻧﺮﻧﺠﻢ ...
ﺭﺣﻢ ﮐﻦ !!!...
ﺳﻨﮓ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﯿﻨﺪﺍﺯ ...
ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺳﻨﮓ ﻓﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﻭ ﺗﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﻮﺩ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻟﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺰ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﻢ.

کیان یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 20:18 http://fireboyk.mihanblog.com/

بیراهه رفته بودم....
آن شب. ..
دستم را گرفته بود و میکشید...
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت

pari یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 15:05 http://madarr2016.blogfa.com

در دنیا دو تصویر برای من زیباست ، تصویر گل و تصویر مادرم …
بالزاک

karen یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 14:48 http://karena151.blogfa.com

بمیرم من
فهمیدم نمی مانی … دیدم می روی … رفتی
باز هم ایستاده ام نگاه میکنم
آخرم میکشد مرا این غرور لعنتی

karen یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 14:48 http://karena151.blogfa.com

امروز با غرورت باز م مرا شکستی
با ناز وقهر و کینه مهرم زدل گسستی
دانی که بی تو هیچم ای ماه بی مروت
باشد که بار دیگر قلب مرا شکستی …

karen یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 14:47 http://karena151.blogfa.com

محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم؛
آنچه را که اسمش را غرور گذاشته ام
برایت به زمین بکوبم …
احساس من قیمتی داشت؛
که تو برای پرداخت آن فقیر بودی …

karen یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 14:46 http://karena151.blogfa.com

کاش می فهمیدی که تو از دید من زیبا بودی؛
دیگران حتی نگاهت هم نمی کردند،
و تو چه اشتباهی مغرور شدی …

تهی یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 00:50 http://w8n4u.blogsky.com

خوب بود. :)

سلام

pari شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 22:13 http://madarr2016.blogfa.com

موضوع انشا : خوش بختی …
به نام خدا
خوش بختی یعنی قلب مادرت بتپد …
پایان !!!

karen شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 19:37 http://karena151.blogfa.com

گر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛
محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.


karen شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 19:36 http://karena151.blogfa.com

ﮔﺎﻫـــﯽ …

ﻧﻤﯿﺸـــــــﻪ ﺩﺳــﺖ ﺍﺯ

ﺩﻭﺳـــــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾﮑــﯽ ﺑﺮﺩﺍﺷــﺖ

ﺣــــــــــــــــــــــﺘﯽ ﻭﻗﺘــــﯽ ﺍﺯﺵ

ﺩﻟﺨــــــﻮﺭی !

karen شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 19:36 http://karena151.blogfa.com

بهم میگن ضعیف شدی ... !



منم میگم بخاطر سنگینیه درسامه ... !!



اما نمیدونن سنگینی درسایی که از دنیا و ادم هاش گرفتم ... !!!

karen شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 19:35 http://karena151.blogfa.com

روزای سختم که تموم شد
میرم میزنم رو شونه روزگار
میگم تحمل و حال کردی مشتی؟
همش گذشتـــــ.....

✘maziyar✘ شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 15:26 http://maziyar151.blogfa.com

امروز فهمیدم؛
تنهایی یعنی،
همه ی روز با خودت بگویی:
فراموش کرده ام...
بگویی:
دیگر نیست؛دیگر دوستش ندارم...
اما,شب که میشود...
زانو هایت را در آغوش بگیری,
دیوار بشود تکیه گاه خیالت!
و در دل بگویی:
راستی!چقدر دلم برایش تنگ بود,تمام روز....!


✘maziyar✘ شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 15:19 http://maziyar151.blogfa.com

حرف رفتن که می شود،
هزار چوپان دروغگو پشت چشمانم کمین می کنند.
هزار نفر به جای من می گویند:
به جهنم که می روی!
بعد هزار نفر در دلم مومن می شوند، ...
دعا می کنند
که حرف رفتن،
فقط کار چوپان های دروغگوی چشمانت باشد.


نارنجی شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 13:55 http://mahvasetarehman.blogfa.com/

پرسیدند : بهشت را خواهی یا دوست ؟ گفتم جهنم است بهشت بی دوست

دوست خوبم روزت به شادی
هفته سرشار از عشق وشادی داشته باشین

سلام و روزتون بخیر و شادی
مرسی از حضورتون

حمید عسکری شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 12:40 http://sobhbabaran.blogfa.com

کجا پنهان کنم تو را؟!...
بسیار زیبا...

سلام عرض ارادت دوست گرامی
شعر زیبابود دلنشین
پاینده باشید و برقرار

سلام و سپاس دوست عزیز

✘maziyar✘ شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 02:10 http://maziyar151.blogfa.com

ساکتم ...
ساکت!!!
اما پرم از حرفهای تلخ ...
پر از رمز و راز ...
و امروز پس از سالها احساس می کنم فهمیدم ...!
فهمیدم وقتی کسی حرفهایت را نمی فهمد ...
باید در سکوت آرام و بیصدا سوخت !!!
باید رها کرد....
باید رفت....


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد