این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها
پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت..
گنجشکها
از روی عادت نمیخوانند،
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن
به تو..
باران برای تو میبارد
و رنگینکمان
ایستاده
بر پنجهی پاهایش
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام
میرود و بازمیگردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربهی ساعتها
برای تو میگردند
و من
به دورِ تو!
یغما گلرویی
راه افتاده ام درآسمان پرسه ای میزنم

دلم هوای خریدن ستاره ای دارد
تمام شعرهایم را فروخته ام
وبرگیسوان باد سوارم
ستاره ای از جنس نگاه مهربانتان باشد
زیبا ،نجیب وبا وقار ...
به بزرگی همان دل پاک ونور زیبایتان
از ماه می پرسم :کدام ستاره را لایقت میداند
که هرشب با تن خسته ام تا چشمه زلالی
باعطر خوب شب بوها تا چشمه زلال صبح راهیم
کردی...
سلام وعرض ارادت و ادب وخاکساری دوست گرانقدر وفهیم .سر تعظیم فرود میارم به واسطه طبع بلندتان
پاینده باشید وروزگارتان شاد
سلام و درود دوست گرامی


سپاس از حضور و لطفتون
دستگیره در را که می گیری
پرنده ای بال می گشاید
پلنگی خیز بر می دارد
نهنگی باله می جنباند
کودکی برای اولین بار
روی پا می ایستد
تا بروند
مانندِ تو
که دستگیره در را گرفته ای.
"علیرضا روشن"
سلام مهتاب عزیزم
بازم انتخابی زیبا از یغما گلرویی
دست گلت درد نکنه
سلام وتشکر فرناز نازنینم
عید غدیر خم
تنهایی،مهربانم کرده است!

شبیه سربازی که
از روی برجک دیدهبانی،
برای تکتیرانداز آن سوی مرز،
دست تکان میدهد . . .
باسلام واحترام
ازچشم توتاقلب من راهی نیست
بی چشم توجزحسرت وآهی نیست
بالطف تو ای ماه پُر از سنبل
ظلمت مرا شوق پگاهی نیست
برطالب ِ دلداده ی رخسارت
جزعشق ونظرهیچ گناهی نیست
درزلف غزل،عشق توآویختی
بی توغزل درخور نگاهی نیست
فیروزه ی مرموز ِ تماشایی
بی لمعه ی عشقت پرکاهی نیست
ازطلعت ِ اشراق گذشتی ماه
تادیدکه چون رخ تو ماهی نیست
ازتیر نگاهت دل ِ همه مجروح
بهتر زغمت هیچ پناهی نیست
مهرتان پرمهر وپاییزتان مملو ازعشق
سلام و سپاس دوست گرامی
مردی ؟
هرچقدر مغرور ... !
هر چقدر صادق ... !
هرچقدر ساده ... !
هرچقدر جذاب .... !
هرچقدر مکار ... !
درست اما گاهی برای فتح یک وجب از جغرافیای زن باید به زانو بیافتی ... !
حالا که فرقی نمی کند کنارت ایستاده باشم یا نه ،
بگذار همه چیز را از وسط قیچی کنم!
تا تو در نیمی باشی و من در نیمی دیگر …
راستی !
با دستی که روی شانه ات جا گذاشته ام چه می کنی؟!........
هوا اشکست

با مهر پاییز
اشک تابستان
تو بیا
یک ماه نه
یک نگاه با مهر باش
مرا آرام بخوانید.....
تمام نوشته هایم از خـــــــســــــــتــــــــگـــــــی درد میکند. . .
تنهایـــــــــی
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی ...!
و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...
تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....
دیوانـــــه ، خودخــــواه ، بی_احساس ....
نمیــــفروشــــــــم تنهایی ام را...!!!
این روزها دلم اصرار دارد فریاد بزند؛
اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
این روزها مـــــــن . . .
خدای_سکوت_شده_ام ؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود . .
سلام عزیزم اپم
سلام
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت است بالا بروی ساده بیای پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند
یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . .
چون باد سر سپرده به کوی تو

چون رودها ی جاریم
منتظر نشسته به کویت
پایان بده به سالهای این چشم انتظاریم
با نگاه من به آسمان تو
ببین چه کرده ام
چگونه دل سپرده ام با ناسازگای
من زخمی زمانی یم
پاییز رسیده است ...
بی جوانه ی سبزی اینجا نشسته ام
گرچه بشکفته شکوفه های زردم
به عشق روی تو من بهاریم ...
دوباره بازکن ،پنجره نگاهت را به کوچه ام
تا باز ،زبان بازکند
چهچه بلبل وقناریم
بهار میرسد میدانم
اگر نبودم ...
به سرمزارم در خالی گدانم بکاریم
یک عمر
در حسرت نگاهت مانده ام
منتظرم ...
منتظر ...
در حسرت هوایت نکاریم !!!
سلام وعرض ارادت وادب دوست گرامی وگرانقدر
چقدر این شعرتان زیباست از همه خوبی های دنیا میشه توش پیدا کرد
پاینده باشی دوست فهیم وگرامی
سلام مرسی از لطفتون
دوست که باشی
فرقی نمی کند
که زن باشی یا مرد!
دور باشی یا نزدیک
رفاقت فاصله ها را پر می کند
گاهی با حرف
گاهی با سکوت
دوست که باشی
فرقی نمی کند
از کدام فصلیم یا کدام نسل
رفیق بودن
لفظ ظریفیست
فرقی نمی کند
جیب هایت پُر است یا خالی
بیا
فقط رفیق باشیم
رفیق...!!!
بسیار زیبا و دلنشین بود.
سلام مرسی
با سلام واحترام
برگ بر روی درخت نیست که نیست
مرغک دل به هوا پر زد و رفت
روی شاخک های این بید کهن
قُمری من به کجا پر زد و رفت ؟
پاییز دلگیر نیست ، دلم گیرِ پاییز است …
کاش چشمانم را می بستم و اول زمستان باز میکردم !
امسال بی تو تحمل نبودنت را در پاییز ندارم
دلتان پرمهر وپاییزتان عاشقانه باد
سلام و سپاس